رمان خارجی - آلمان
همین رو گفتم. این که مدتی طولانی در خانه بودم و حالا می‌خوام بیام بیرون. کار کنم. گفتم جراتش رو دارم، قدرت مقاومت دارم، اطمینان خاطر دارم. ثبات دارم و آرامش درونی. وقتی حرف می‌زدم پا انداخته بودم روی پا، قهوه‌ام رو بدون شیر و شکر خوردم و سرم رو هم هی تکون ندادم. سوال دیگه؟
آلیس
وقتی کسی که دوستش داری، کسی که در زندگی‌ات نقشی داشته، می‌رود، می‌میرد و دیگر نیست، همه‌چیز دگرگون می‌شود؛ چه بخواهی و چه نخواهی. آنچه به جا می‌ماند، کتاب‌ها هستند و نامه‌ها و عکس‌ها. یادها و اندوهی چاره‌ناپذیر و گاهی هم در گوشه‌ای، خیابانی، کسی را اشتباهی به جای او می‌گیری و دنبالش می‌کنی... ولی...
اول عاشقی
استلا زنی خانواده‌دوست و اهل مطالعه با همسر و فرزندانش در حومه شهر زندگی می‌کند. مردی ناشناس مزاحم زندگی‌اش می‌شود و حالا زندگی زن به کابوس بدل شده است. نویسنده با تصویرهایی زیبا و گیج‌کننده، شروع و ادامه روندن عاشقی را حکایت می‌کند.
... جایی خوندم عکس‌العمل یعنی تماس، اصلش همینه، این چیزیه که این آدم‌ها می‌خوان. عادی نیست. استلا می‌گوید ...
این سوی رودخانه ادر
اولین کتاب یودیت هرمان، به نام خانه تابستانی از سوی منتقدان ((صدای تازه در ادبیات آلمان)) نامیده شد. کتاب دوم او هیچ جز ارواح نیز در چاپ اول با تیراژ صدهزار نسخه روانه بازار شد و چون کتاب قبل، جوایز متعددی را از آن خود کرد. مجموعه حاضر انتخابی از داستان‌های این دو کتاب است. یودیت هرمان در این داستان ...