نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

منشی

(La segretaria)

انریکو: شاید یاد بگیری اونو بشناسی و دوستش داشته باشی. تیتینا: بیش از اندازه می‌شناسمش. مدت‌هاست تو خونه‌امه. در کمال صداقت بهش گفتم اون مناسب من نیست. هیچ تغییری نکرده. غروری نداره. از این دخترهای مدرنه، بدون غرور، بدون هویت. دخترهایی که هرگز از هیچی شرم نمی‌کنن. جوون‌های امروز همه تحقیرهای عالمو می‌تونن بپذیرن، بدون این‌که رنگ از رخ‌شون بپره یا سرخ شن. بفرمایین. این‌هاش. بهم زل زده. پوزخند می‌زنه. می‌تونم تو چشاش نیگا کنم و هر چی به دهنم می‌آد بهش بگم. دست به سیاه و سفید نزدن که کار خوبی نیس. حتی رختخوابشم جمع نمی‌کنه، لحافو میندازه رو تخت و مرتب‌اش نمی‌کنه. موهاشو نمی‌شوره. این زنیه که تو می‌خوای بگیریش انریکو.

9786008209577
۱۳۹۷
۸۸ صفحه
۴۰۱ مشاهده
۰ نقل قول
ناتالیا گینزبرگ
صفحه نویسنده ناتالیا گینزبرگ
۱۳ رمان ناتالیا گینزبرگ نویسندهٔ مشهور ایتالیایی است که در آثارش به روابط خانوادگی، سیاست و فلسفه می‌پردازد. بسیاری از آثار گینزبرگ به فارسی ترجمه شده است. ناتالیا گینزبرگ در پالرمو به دنیا آمد و بیشتر عمر خود را در تورین گذراند. نام خانوادگی او در اصل لِوی بود که پس از ازدواجش با لئون گینزبرگ در سال ۱۹۳۸، نام خانوادگی شوهرش را به کار برد. گینزبرگ در سال ۱۹۶۴ در فیلم انجیل به روایت متی اثر پیر پائولو پازولینی نقش ایفا کرد. او ...
دیگر رمان‌های ناتالیا گینزبرگ
دیروزهای ما
دیروزهای ما آنا با شنیدن صدای خنده‌های او کم‌کم همه‌چیز را به یاد آورد، باغ و دیوارهای پوشیده از برگ پاپیتال همسایه روبه‌رو، فرانسه، رادیو... و بوته‌های ساحل و رودخانه، همه مانند وزش تند نسیمی به قلبش بازگشتند. ...
نجواهای شبانه
نجواهای شبانه داستان از زبان یک زن جوان خجالتی و تقریبا تنها روایت می‌شود؛ راوی وقایع تهی اطراف خود را با همان صراحت ظالمانه‌ای ثبت می‌کند که شکست عشقی‌اش را...
هرگز از من مپرس (مجموعه مقالات) یادداشت‌های ادبی و هنری
هرگز از من مپرس (مجموعه مقالات) یادداشت‌های ادبی و هنری ناتالیا گینزبرگ در ایران نام شناخته‌شده‌ای‌ست، اما در این کتاب با چهره دیگری از او آشنا می‌شوید. در نگاه اول به نظر غریب می‌آید که کسی بخواهد با همان رویکردی درباره یک فیلم بنویسد که درباره «پیری» یا «کودکی» یا «ایمان»... او در این نوشته‌ها هیچ قیدی را نمی‌ّپذیرد: ...
والنتینو
والنتینو فردای آن روز صبح اول وقت، شیلا به دنبال مادرم آمد. آن‌ها با جیلبرتو و دوستش در شیرینی‌فروشی خیابان وینیا قرار ملاقات داشتند و تا قبل از آمدن آن‌ها، مادرم و شیلا چند تا شیرینی خوردند. بالاخره سروکله جیلبرتو که ترک موتور کرووتو نشسته بود، پیدا شد. آن مغازه نبش خیابان قرار داشت. داخلش نقاش‌ها بالای نردبان مشغول رنگ‌کاری بودند.
مشاهده تمام رمان های ناتالیا گینزبرگ
مجموعه‌ها