[صحنه، میدانچهای است که از سه سو تماشاگران پیراموناش را گرفتهاند. سوی دیگر که پشت صحنه است با دیواری پارچهای پوشانده شده که گاه به گاه از پس آن، ویدیوهایی تابانده میشود. زمین میدانچه، آکنده از شن خشک است؛ به آن اندازه که راه پیمودن بر آن اندکی دشوار شود. در آغاز، بانگ توفان به گوش میآید. از پس زمانی که میگذرد از میان توفان، فریاد کسی از دور شنیده میشود؛ و سرانجام صدای دیگران. به ترتیب، شش نفر از شش سو به میانه میدانچه پا میگذارند. هر یکی فانوسی به دست دارد و نوری دیگر در میدانچه نیست جز نور فانوسهاشان...