«بن» مادرزادی خیالپرداز است. سر کلاس حوصله سر بر ریاضی، در صحرای آفریقا یا کشتی وایکینگها سیر میکند. سر و کله مامور زد پیدا میشود و این یعنی ماموریتهای مخفیانه، نقشههای حقهبازانه و برنامهریزیهای دقیق. بن و رفقایش، «بارنی» و «جنکس» خیلی زود میفهمند زندگی روی زمین خیلی هیجانانگیزتر از این حرفا است. «دنیس ساید باتم» برنده قرعهکشی و یک کلهپوک تمام عیار، همسایه جدید «بن» است و با بچههای خیلی آراستهاش آنجا زندگی میکند. بن، «بارنی» و «جنکس» خیلی زود در لیست سیاه ساید باتم قرار میگیرند و به بدرفتاری و دردسرسازی متهم میِشوند. آنها تصمیم میگیرند با کمک مامور زد کمی دنیای ساید باتم را به هم بریزند. یک پنگوئن میدزدند، یک تکه شهابسنگ میخرند و...