در جهانی سوار بر سه پایهی سلطهطلبی، سیاستبازی و سوداگری و گردنده بر چرخِ آدمکُشانِ رایانهسان، ساحرگانِ نژادپرور و ناوبرانِ زماننورد، پُل، دوکزادهی جوان خاندانِ آتریدیز، خود را گرفتار در طوفانی عالَمآشوب مییابد: نزاعی کیهانی بر سرِ مَلغَما، کیمیای زمانه، در آوردگاهِ یگانه سرچشمهاش در سراسر کائنات: تلماسه... کُرهای از شنِ سوزان که دغدغهی بومیانش نه ملغما، که بقاست...