هنسی: (با لهجه لندنی) اوه، حرومزادههای وقتشناس! هری: اگه سریع قبول کنی و کولیبازی درنیاری برات راحتتره پسر. هنسی عقبعقب میرود. هنسی: معلومه که کولیبازی درمیآورم! من یه آدم بیگناهم! "کولیبازی"! هری: تسمه رو بیار سید، نگهبانا... هنسی: تسمه واسه چی؟ اونا کیان دم در؟ فرماندار: فرماندار و دکتریم جیمز...