رمان ایرانی

فایل صوتی صبر کن

در شبی شفاف و پرستاره اگر به دوردست‌های آسمان خیره شوی و مدتی ذهنت را متمرکز یافتنش کنی، عاقبت ستاره کوچک و درخشانی چشمک می‌زند که: من اینجا هستم. اگر توانستی آن ستاره را به وضوح بینی، شک نکن که او را یافته‌ای. آن‌وقت کافی است که صبور باشی و منتظر بمانی. در شبی یا روزی، یا لحظه‌ای که اصلا انتظارش را نداری، جوری که تصورش را هم نکرده‌ای او از راه خواهد رسید. با محبت و صداقت در چشمت نگاه خواهد کرد و نگاهش در نگاه متحیر تو گره خواهد خورد. بی‌تردید او را از نگاهش و از بالا رفتن ضربان قلب خودت خواهی شناخت. آن‌وقت دنیا مال تو خواهد شد. شادی که جای خود دارد، حتی رنج کشیدن هم مزه دیگری خواهد یافت.

2500110122268
۱۳۸۶
۰ صفحه
۹۲ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های زهره زاهدی
بعد از ظهری در پارک (داستان‌های کوتاه آموزنده)
بعد از ظهری در پارک (داستان‌های کوتاه آموزنده) در زندگی لحظات ظریف و پرمعنایی وجود دارند که در آن‌ها داستان‌هایی گاه مهم و تعیین کننده شکل می‌گیرند. بعضی از ما که مشاهده‌گر و دقیق‌تریم آن لحظات و داستان‌ها را می‌بینیم؛ الهام می‌گیریم و تحت تاثیرشان قرار می‌گیریم و گاه مسیر زندگی‌مان تغییر می‌کند. بعضی دیگر از ما؛ بی‌تفاوت از کنارشان مانند سایر روز‌مرگی زندگی می‌گذریم و فرصتی را ...
داستان‌های کوتاه جیبی
داستان‌های کوتاه جیبی این داستان همه ماست. ما با گذشت هر روز، زندگی‌مان را می‌سازیم. گاهی به آنچه می‌سازیم کم‌ترین توجهی نمی‌کنیم. پس در اثر یک شوک و اتفاق غیر مترقبه می‌فهمیم که مجبوریم در همین ساخته‌ها زندگی کنیم... شما نجار زندگی خود هستید و روزها، چکش‌هایی هستند که بر میخ‌های زندگی شما می‌کوبند. در هر روز یک تخته جای می‌گیرد و یک ...
من عاشق تو هستم چون
من عاشق تو هستم چون هنگامی که اوضاع ظاهرا بر وفق مراد نیست اگر ایمان داشته باشید، باید توکل کنید که همواره هر چه پیش می‌آید به نفع شما ست. فقط ممکن است تا مدت‌ها حکمتش را نفهمید.
سزاوار توجه فرشته
سزاوار توجه فرشته اگر شنیدی مشکلی برای کسی پیش آمده است و ربطی به تو ندارد، کمی بیشتر فکر کن. شاید خیلی هم بی‌ربط نباشد. شاید لازم باشد که گاه نگاهتان را بر موضوعات زندگی تغییر دهید.
داستان‌های کوتاه جیبی
داستان‌های کوتاه جیبی این داستان همه ماست. ما با گذشت هر روز، زندگی‌مان را می‌سازیم. گاهی به آنچه می‌سازیم کم‌ترین توجهی نمی‌کنیم. پس در اثر یک شوک و اتفاق غیر مترقبه می‌فهمیم که مجبوریم در همین ساخته‌ها زندگی کنیم... شما نجار زندگی خود هستید و روزها، چکش‌هایی هستند که بر میخ‌های زندگی شما می‌کوبند. در هر روز یک تخته جای می‌گیرد و یک ...
مشاهده تمام رمان های زهره زاهدی
مجموعه‌ها