میتوان به عشق مثل یک اتفاق نگاه کرد. با پلک زدنی در ورطه عمیق دوست داشتنها پا میگذاری، آنجا که همهچیز از آدمها و حیوانات و گیاهان گرفته تا اشیاء برایت معنا پیدا میکنند، و اما با پلکی دیگر همه را از دست میدهی و اینبار شاید طوری دیگر به همه پیرامونت بنگری. شاید عشق درست آن هنگام که از دست میدهی، متبلور شود. شاید یکبار، فقط یکبار باید از آن بهشت عدن بگذری و آنچه را که دیدی و تجربه کردی برای خودت در سرزمینی که جهنم میخوانیش دوباره از نو بسازی. عشق فقط یکبار اتفاق میافتد ولی تو بارها عاشق میشوی.