مرز و حد اولین اثر زینب حبیبی نویسنده جوان است که موتیف داستانش، مرزهای ذهنی سحر و دوستانش است. داستان دغدغههای زنانه و کشف موانع و خواستههای جنسیتی آنها در زمان ماست. مسیر زمانی سحر در این کتاب، مسیر پاک کرد زنگار از آینه است. تمام این رخدادها در متن همراه میشود با نثر متناسب و شیوایی که حبیبی برای خلق داستانش برگزیده است. آنچنان که هر مخاطبی را ورای جنسیت به همزادپنداری وا میدارد. دو سال بعد کتابی را از کتابخانهام برداشتم تا به کسی قرض بدهم. گوشه کتاب نوشته بودم: «همانطور که از پدر و مادرم میگریزم، میدانم به شرط مادر شدن، روزی فرزندم از من خواهد گریخت. اما بگذار بگریزد. همان دم که میخواهی به شیوه خودت دل کسی را به دست آوری، گریختن آغاز میشود. من از پس قواعد برنمیآیم.» انسان گاهی خودش را شگفتزده میکند!