با آوازی یکدست
یکدست
دنباله چوبین بار
در قفایاش
خطی سنگین و مرتعش
بر خاک میکشید
«تاج خاری بر سرش بگذارید!»
و آواز دراز دنباله بار
در هذیان دردش
یکدست
رشتهای آتشین
میرشت
۲۲ رمان
از ویکی پدیای فارسی احمد شاملو، الف. بامداد یا الف. صبح (۲۱ آذر ۱۳۰۴ - ۲ مرداد ۱۳۷۹)، شاعر، نویسنده، روزنامهنگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگنویس ایرانی و از بنیانگذاران و دبیران کانون نویسندگان ایران در پیش و پس از انقلاب بود. شاملو تحصیلات کلاسیک نامرتبی داشت؛ زیرا پدرش افسر ارتش بود و پیوسته از این شهر به آن شهر اعزام میشد و از همین روی، خانواده اش هرگز نتوانستند برای مدتی طولانی جایی ماندگار شوند. زندانی شدنش در سال ۱۳۲۲ ...
هوای تازه
هوای تازه مجموعه شعری اثرگذار در یک دوران شکوفایی ادبی است و بی هیچ اغراقی غنیترین آثار شاعر را نیز در بر دارد. هوای تازه هم کتاب شعر است و هم سطر سطر آن به گونهای روشن تاریخ سرزمینی را در خود نهفته دارد و از سالهایی روایت میکند که سال باد/ سال اشک/ سال درد/ سالی که غرور گدایی ...
بارون
بارون میاد جرجر.
رو خونههای بی در.
4 تا مرد بیدار.
نشسته کنج دیفار.
دیفار کندهکاری.
نه فرش و نه بخاری.
77 شعر از احمد شاملو
آنگاه بانوی پرغرور عشق خود را دیدم.
در آستانه پر نیلوفر،
که به آسمان بارانی میاندیشید.
و آنگاه بانوی پرغرور عشق خود را دیدم.
در آستانه پر نیلوفر باران،
که پیرهناش دستخوش بادی شوخ بود.
و آنگاه بانوی پرغرور باران را.
در آستانه نیلوفرها،
که از سفر دشوار آسمان باز میآمد.
ملکه سایهها
یکی بود یکی نبود.
روزی روزگاری، زیر این آسمان کبود، خواهر و برادری بودند که به خوبی و خوشی با هم زندگی میکردند. روزها برادر میرفت کار میکرد و پول در میآورد، و خواهر توی خانه میماند و به کارهای خانهداریاش میرسید.
یک روز که آن دو تا کنار هم جلو پنجره نشسته بودند و پرواز کبوترها را توی آسمان تماشا میکردند، ...
میراث
وقتی با سر و روی تر از حیاط برگشتم و پشت به پنجره جلو آینه نشستم، رو تیغه بالای دیوار حیاط که از پنجره تو آینه دیده میشد چشمم به گربه خاکستری دراز و لاغری افتاد که انگار از تو آینه مواظب رفت و آمد من بود، و دیدم که رک و پوست کنده، با کله نسبتا بزرگش بهام اشارههایی ...