رمان خارجی - چک

قطارهای مراقبت ویژه

(Closely observed trains)

اوایل سال 1945 است و آلمان دارد در جنگ شکست می‌خورد. داستان در دهکده‌ای می‌گذرد که راوی در ایستگاه راه‌آهن آن مشغول کار است و شاهد عینی بسیاری از وقایع. روای جوانی است که از یک سو درگیر ماجراهای عشقی است و از سوی دیگر نمی‌تواند به جنگی که هنوز ادامه دارد بی‌اعتنا بماند.

سما قرایی
هنوز
9786006047645
۱۱۲ صفحه
۲۶۶ مشاهده
۰ نقل قول
بهومیل هرابال
صفحه نویسنده بهومیل هرابال
۱۴ رمان Born in Brno-Židenice, Moravia, he lived briefly in Polná, but was raised in the Nymburk brewery as the manager's stepson.

Hrabal received a Law degree from Prague's Charles University, and lived in the city from the late 1940s on.

He worked as a manual laborer alongside Vladimír Boudník in the Kladno ironworks in the 1950s, an experience which inspired the "hyper-realist" texts he was writing at the time.

His best known novels were Closely Watched ...
دیگر رمان‌های بهومیل هرابال
من خدمتکار شاه انگلیس بودم
من خدمتکار شاه انگلیس بودم کارم را در هتل پراگ طلایی که شروع کردم، رئیس هتل گوش چپ مرا پیچاند و گفت: «اینجا فقط یه خدمتکاری پس یادت باشه که نه چیزی می‌بینی و نه می‌شنوی، چی گفتم؟ تکرار کن.» گفتم: «نه چیزی می‌بینم و نه چیزی می‌شنوم» این‌بار گوش راستم را گرفت و بلندم کرد و گفت: «در عین حال باید چشم و گوشت ...
آقای کافکا و داستان‌های دیگر از عصر جنون
آقای کافکا و داستان‌های دیگر از عصر جنون داستان‌های این کتاب تجلی عصر خاصی از کشور چک است که «دوره کیش شخصیت» نام دارد. هر کس در این کتاب به دنبال محکومیت صرف می‌گردد، سخت در اشتباه است. در این دوره من با مردمی زیسته‌ام که حس می‌کردند یا می‌دانستند هر عصری، جنینی در خود نهفته دارد که نه تنها فقط امید را در دل یک نفر ایجاد ...
مرگ آقای بالتیس برگر
مرگ آقای بالتیس برگر عده‌ای پیرمرد روی نیمکتت در مقابل کارخانه سیمان نشسته بودند و سر همدیگر داد می‌کشیدند و یقه همدیگر را گرفته بودند و در گوش هم فریاد می‌زدند. گرد و غبار سیمان می‌بارید و تمام خانه‌ها و باغ‌ها با پودر سنگ سیمان پوشیده شده بودند. من قدم به منطقه خاک‌آلود گذاشتم. مردی کوچک با داس چمن‌های زیر یک درخت گلابی تنها ...
تنهایی پر هیاهو
تنهایی پر هیاهو 35 سال است که دارم کاغذ باطله روی هم می‌کوبم و در این مدت آن‌قدر کتاب‌‌های زیبا به سردابه‌ام سرازیر شده که اگر 3 تا انباری می‌داشتم پر می‌شد. جنگ دوم جهانی که تمام شد 1 روز شخصی 1 سبد کتاب در داخل طبله هیدرولیک من ریخت، سبدی از زیباترین کتاب‌ها. وقتی که ضربان قلبم کمی آرام گرفت، یکی از ...
تنهایی پر هیاهو  جیبی
تنهایی پر هیاهو جیبی 35 سال است که در کاغذ باطله هستم و این قصه عاشقانه من است. 35 سال است که دارم کتاب و کاغذ باطله خمیر می‌کنم و خود را چنان با کلمات عجین کرده‌ام که دیگر به هیئت دانشنامه‌هایی درآمده‌ام که طی این سال‌ها 3 تنی از آن‌ها را خمیر کرده‌ام...
مشاهده تمام رمان های بهومیل هرابال
مجموعه‌ها