نوشتن این کتاب سخت ترین کاریست که تا به حال انجام دادهام. اینکه خودم ا در معرض آسیبپذیری کارآسانی نبود. مواجهه با خودم و اینکه زندگی در بدنم چگونه بوده کار آسانی نبود، ولی این کتاب را نوشتم چون احساس کردم لازم است. در نوشتن سرگذشت بدنم، در گفتن این حقایق راجع به بدنم، حقیقت خودم و فقط خودم را به اشتراک میگذارم. درک میکنم اگر آن حقیقت چیزی نباشد که دلتان بشنوید. حقیقت من را هم ناراحت می کند. ولی همچنین میگویم، این کتاب قلب من است، چیزی که از قلبم باقی مانده. در این کتاب شدت گرسنگیام را نشانتان میدهم. در این کتاب، سرانجام خودم را رها میکنم تا آسیبپذیر و انسان باشم. در این کتاب، در آن رهایی کیف میکنم. ببینید که تشنه چه چیزی هستم و حقیقتم به من امکان داد تا چه جیزی را خلق کنم.