در گروه محققین جوان پاستور، الکساندر یرسین فردی است که رویای افقهای تازه در سر میپروراند. چهره «پاستور» را میبیند، میخواهد دانشمند و کاشف شود. از کوچه «اولم»در پاریس تا هند و چین به دور از هیاهوی جنگ، جهان را کشف میکند، و نیز باسیل طاعون را... او هم دریانورد است و هم پزشک و ماجراجو. این کتاب بخشی از تاریخ فراموششده و سرگذشت علمی و اکتشافات اوست. اندیشه یرسین، علمی و تجربی است، او میخواهد ببیند، لمس کند، بادبادک بسازد و اندیشههایش را به جامه عمل درآورد. او سیاحی است بزرگ با آرزوهایی بزرگ، رانده شده از شهر و دیار خویش و اسرارآمیز همچون «ژول ورن».