دل لوکزه محوری را در فلسفه سیاسی مشخص میکند که با خوانشهایی فوقالعاده غنی و بدیع از آثار ماکیاولی و اسپینوزا، این دو متفکر را به یکدیگر مربوط میسازد. او در این روند نشان میدهد که محور ماکیاولی - اسپینوزا - بدیل قدرتمندی برای مفاهیم مسلط مدرنیته در اروپا فراهم میسازد: نگاهی به حیات سیاسی که نه بر قرارداد و وحدت که بر تعارض و تکثر اتکا دارد...