رمان خارجی - بریتانیا

آخرین همسر من

(The man who wouldnt get up and other stories)

همسرش همیشه زودتر از خواب برمی‌خاست. به مجردی که ساعت زنگ می‌خورد، پتو را کنار می‌زد، از تخت پایین می‌آمد و رب‌دشامبرش را به تن می‌کرد. انضباط شخصی او وجودش را مالامال از حس تقصیر و تحسین می‌نمود. همسرش گفت: «بسه هر چقدر خوابیدی، از این که همیشه خدا صبحونه‌ات می گنده ذله شدم.» خودش را به خواب زد و پاسخی نداد. به مجردی که همسرش اتاق را ترک کرد به سمت فرورفتگی گرمی که تن او روی تشک جا گذاشته بود چرخید و بدنش با خوشی کش آمد...

9786009929399
۲۳۶ صفحه
۳۵ مشاهده
۰ نقل قول