حوصله سرگروه هم دیگر سر رفته بود: «یعنی هیچ کاری نیست که تو بلد باشی انجام بدهی؟» «بلدم، بلدم. سرگروه، من میتوانم برای دیگران میانوعده بخرم، همه اغذیهفروشیهای سوجو را مثل کف دستم میشناسم.» «بسیار خب، پس تو به گروه بازرگانی میروی تا کاری مرتبط با خوراکیها پیدا کنی. غذاهای سوجو خیلی معروفاند.» «نه، نه، سرگروه، من بیش از همه از غذا خوردن متنفرم.» «از غذا خوردن متنفری؟ بسیار خب، از بچههای آشپزخانه میخواهم سه روز گرسنه نگهت دارند، بعد دوباره راجع به این موضوع با هم حرف بزنیم. نفر بعد...» تمام شد، سرنوشت من در میان انفجاری صدای خنده حضار تعیین شد. رمان مزهشناس، با حال و هوای قومی و تاریخی خود، یکی از آثار فاخر ادبیات معاصر چین به شمار میرود. این رمان علاوه بر این که راهنمای بسیار خوبی برای با رسوم و فرهنگ چین است، بخش بسیار مهمی از تاریخ معاصر آن کشور را بیهیچ اغماضی روایت کند.