رمان ایرانی

عبور از غبار 2 (2 جلدی)

تو به قولی که پیش‌ترها به مادرم داده بودی عمل کردی و استعفایت را روی میز عمومیت گذاشتی و برای همیشه از دانشکده حقوق رفتی تا به قول خودت من در آرامش فارغ‌التحصیل شوم... بی‌اینکه بدانی از همان روز که تو رفتی آرامش بساطش را از زندگی من جمع کرد و رفت و زندگی من توی خواب و بیداری کابوس شد و کابوس... خواب می‌دیدم تو برگشتی و به یاد حرف عمه می‌افتادم وقتی از پشیمانیت حرف می‌زد... خواب باغچه گل سرخی در حیاط پشتی... بهم لبخند می‌زدی و می‌گفتی این هم خونه رویایی تو... بیدار می‌شدم... باور می‌کردم تو رفته‌ای... من این گونه به قضا و قدر راضی شده بودم... به از دور داشتن تو... از دور دیدن تو... از دور دوست داشتن تو...

علی
9789641933373
۶۵۸ صفحه
۴۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های زهرا بیانی
عبور از غبار 1 (2 جلدی)
عبور از غبار 1 (2 جلدی) صورت خیسمو بلند کردم و بهش خیره شدم... این مرد دیوونه بود یا من؟ ... من حرفشو نمی‌فهمیدم یا اون؟ این همه عذاب برای چی بود؟ وقتی سکوتم رو دید... فهمید که موفق شده... موفق شده که دیگه اسم یوسفو نیازم... حقیقتم همین بود... می‌خواست دیگه درباره یوسف حرف نزنم همه اینا رو می‌فهمیدم... درک می‌کردم... دیگه نمی‌تونستم خودمو بزنم ...
مشاهده تمام رمان های زهرا بیانی
مجموعه‌ها