رمان خارجی - خاور میانه

شیطان درون ما

(Icimizdeki seytan)

مسئول دائمی برای همه کارهایی که از نتیجه‌شان بی‌خبر بودم و دوست داشتم انجامش دهم در نهایت نتیجه منفی بدست می‌آوردم پیدا کرده بودم: لغتی ایجاد کرده بودم به اسم «شیطان»، هر عمل کثیف و مزخرفی که انجام می‌دادم، بار می‌زدم رو دوش اون بدبخت و به جای این که به خاطر اون کار رو خودم تف کنم، خودم رو به عنوان یه شخص مظلوم و ظلم‌دیده جلوه می‌دادم و لایق شفقت و محبت می‌دونستم... ولی شیطان کجا بود عزیز دلم؟ شیطان شده غلاف و سرپوشی واسه حماقت و غرور پوچ و بی‌جای ما که از عذاب وجدان فرار کنیم... البته اگه وجدانی داشته باشیم. صباح‌الدین علی در رمان شیطان درون ما، تاثیر فشارهای اجتماعی روی افراد و به «دام افتادن» افراد ضعیف را به خوبی به خواننده نشان می‌دهد. نگاهی تیزبینانه به تاریکی ذهن افراد روشن‌فکر و شیطان درون انسان‌ها دارد.

9786008120360
۳۵۰ صفحه
۶۳ مشاهده
۰ نقل قول
صباح‌الدین علی
صفحه نویسنده صباح‌الدین علی
۶ رمان Sabahattin Ali (February 25, 1907 – April 2, 1948) was a Turkish novelist, short-story writer, poet, and journalist.

He was born in 1907 in Eğridere township (now Ardino in southern Bulgaria) of the Sanjak of Gümülcine (now Komotini in northern Greece), in the Ottoman Empire. He lived in Istanbul, Çanakkale and Edremit before he entered the School of Education in Balıkesir. Then, he was transferred to the School of Education in Istanbul, where he graduated in 1926. After serving ...
دیگر رمان‌های صباح‌الدین علی
قدیسه پالتو‌پوش
قدیسه پالتو‌پوش این رمان ماجرای عشق خیالی یک مرد نسبت به یک تصویری که در تابلویی در پاریس دیده است را بیان می‌کند. این مرد که سراسر زندگی اش پر از شکست‌های گوناگون است ، بعد از مدتی با نقاش این تابلو آشنا می‌شود و نسبت به او علاقه پیدا می‌کند.
مادونایی با پالتو پوست
مادونایی با پالتو پوست کتاب داستانی با 2 وجه متفاوت است، ابتدا روایت کارمند یک شرکت از همکاری پا به سن گذاشته است، راوی می‌کوشد با او رابطه دوستانه برقرار کند و از این راه به زندگی او راه یابد. بخش دوم کتاب خاطرات دست‌ نوشت کارمند پیر است، روایتی عاشقانه از زندگی روزگار جوانی او در آلمان، پایان کتاب تکان دهنده و حیرت ...
آسیاب (و چند داستان دیگر) مجموعه داستان
آسیاب (و چند داستان دیگر) مجموعه داستان -
مدونا با پالتوی پوست
مدونا با پالتوی پوست در من هیچ اثری از خجالت باقی نمانده بود و بی‌صبرانه منتظر بودم تا بهترین و ضعیف‌ترین نقاط روحم را در مقابل او عریان کنم.
مشاهده تمام رمان های صباح‌الدین علی
مجموعه‌ها