نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

بیوگرافی حادثه‌ای که در جمجمه اتفاق افتاد (نمایش‌نامه‌ای در 3 اپیزود)

من اصلا نمی‌خوام ببافم، بخاطر اینکه بافتنی‌های ما رو بافتن، اون از مادرم که مدام برام شال می‌بافت این از تو که مدام برام قصه می‌بافی، مادرم هم عین تو مرض بافتن داشت. آنقدر بافت بافت که کور شد. هی می‌گفتم آخه مادر من شال به این بلندی رو می‌خوام چیکار صد دورم که دور خودم بپیچم باز تموم نمی‌شه. می‌گفت یه روز یه زمستون سختی می‌اد که به یه‌لا دولا شال رحم نمی‌کنه، پدرم می‌گفت: این شال همه پسرای زمینه...

علی نورانی
افراز
9789641168126
۱۳۸۹
۹۶ صفحه
۲۱ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های سیامک مهاجری
لندهور شاه
لندهور شاه این‌که همه چی تو این خونه عادی می‌شه غیر حماقت تو!... تو نمی‌فهمی همه چی تکراری شد... چقد یه چیز گوچیک و بی‌اهمیت می‌تونه مهم بشه.
مشاهده تمام رمان های سیامک مهاجری
مجموعه‌ها