عباس کیارستمی بر این باور بود که اگر موضوعی را خوب فهمیده باشیم، میتوانیم آن را در دو کلمه خلاصه کنیم. اندیشه ژولیا کریستوا را نیز به رغم وسعت و پیچیدگیاش، میتوان در دو واژه خلاصه کرد: «متفاوت اندیشیدن.» کریستوا همه باورهای جاافتاده ما را به پرسش میگیرد و به ما میآموزد تنها در «خوانش متفاوت» است که میتوان به سرزمینهای ناشناخته «سفر» کرد و «شناخت» به معنای هستیشناسانه آن را تجربه کرد. «سفر» از آن دست واژههایی است که «بودن» کریستوا را تعریف میکند و تصادفی نیست که او در «خودم میسفرم» به تمامی جنبههای «بودن» خود پرداخته است. «وطن» کریستوا همان «اقلیم سفر» است و سفر برای او سفر به جغرفیای نامحدود و بدون مرز متفاوت اندیشیدن و متفاوت زیستن است. کتاب حاضر دعوتی است برای همسفری...