نمایش‌نامه و فیلم‌نامه

سوراخ و صدای آهسته برف

عکاس: عکاسم. بازرس: گاوت زایید. عکاس: عکاسی می‌کنم. بازرس: دم بازار؟ سرکار:‌ سر ظهر آفتاب؟ سرکار:‌ پارک بهتر نیست برای عکاسی؟ بازرس: چرا ولی بازارم خوبه؟ سرکار: از کی اونجا بودی تو؟ عکاس: از صبح سر کار: از کی؟ بازرس: از چه وقت؟ عکاس: ساعت 12...

نیماژ
9786003675476
۶۴ صفحه
۱۳ مشاهده
۰ نقل قول