ادبیات نوجوان

گوهر نیمه‌شب (مجموعه دربار درخشان 2)

(Modmogjt iewel)

تا مرکز شهر دویدم. وقتی نفس نفس زنان به مولی رسیدم، جمعیت ناپدید شده بودند و همه شکارچیان مرتد هم رفته بودند. با این حال هنوز خون روی جاده بود. درباره اتفاقی که افتاده بود از چند رهگذر سوال کردم. بعضی اطلاع نداشتند. بعضی می‌دانستند دعوا شده بود. با درماندگی در خانه مولی را زدم و با مریدی که در را باز کرد، رودررو شدم. دستانم می‌لرزیدند. «چی به سر گروه گشتی مرتدها اومد؟» شانه بالا انداخت:«یا رفتن یا کشون کشون بردن‌شون.» «کسی هم مرد؟» «نمی‌دونم»...

9786001825835
۴۸۸ صفحه
۲۱ مشاهده
۰ نقل قول