سایاکا موراتا نویسنده چهل ساله ژاپنی، سابقه نزدیک به هجده سال کار نیمهوقتش در فروشگاه را دستمایه نوشتن، سوپرمارکت شبانهروزی، کرد که مهمترین جایزه ادبی ژاپن، آکوتاگاوا، را برایش به ارمغان آورد. سوپرمارکت شبانهروزی داستان کیکو فوروکاوا، زن سی و شش ساله ساکن توکیو است که از کودکی اطرافیان و خانوادهاش او را به سبب رفتارهایش، غیرعادی میانگارند. کیکو در واکنش به این مسئلهه سکوت و گوشهگیری پیشه میکند، تا این که در هجده سالگی کارش را در فروشگاه اسمایل مارت شعبه هیراماچی آغاز میکند؛ اتفاقی که زندگیاش را دگرگون میسازد. کار در فروشگاه به او میآموزد چگونه مثل یک انسان عادی رفتار کند. کیکو شادمان از این که سرانجام بین مردمان عادی جایی برای خود پیدا کرده است، احساس آرامش میکند، اما این آرامش با ورود کارگری جدید و مراودات کیکو با دوستان قدیمی دبیرستانیاش چندان دوام نمیآورد. کیکو با بالا رفتن سن، بیفرزندی، تجرد و شغلی نه چندان مناسب، مورد سرزنش اطرافیانش قرار میگیرد؛ همه او را تحت فشار میگذارند تا شوهری برای خود پیدا کند. کیکو برای خلاصی از دست آنها تصمیم عجیبی میگیرد...