سال 1877 میلادی است و جنگ سختی بین روسیه و امپراتوری عثمانی در شبه جزیره بالکان درگرفته است. در فضای خیانتآمیز جبهه جنگ روسها، دیپلمات سابق و کارآگاه فوقالعاده، اراست فاندورین، با گیجکنندهترین پروندهاش مواجه میشود. مشکلات او با حضور واریا سواروا، یک زن جدی و بسیار زیبا که آرمانهای انقلابی دارد و در پی یافتن نامزدش، در هیئت پسرکی، راهی جبهههای نبرد شده است، بیشتر میشود. حتی با وجود نجات جانش توسط فاندورین، واریا سختش است که از این نوکر تاج و تخت تشکر کند. تنها هنگامی که نامزد واریا به جاسوسی متهم شده و با خطر اعدام مواجه میشود، او برای کشف حقیقت به فاندورین روی میآورد...