رمان ایرانی

فاکنگو

عین یه ماده شیر که صدای نزدیک شدن شغالی رو شنیده باشه یهو سرش رو بلند کرد و نگاه انداخت به اون دورها. منم توجهم جلب شد. صدای شغال یا هر حیوون دیگه‌ای نبود. صدای خوبی بود. از اون صداهایی که تو رو به خودشون جلب می‌کنن نه اینکه فراریت بدن.

9786226644112
۱۹۶ صفحه
۲۷ مشاهده
۰ نقل قول