تمام وحشتهای جهنم میان اسنوری ور اسناگسون و نجات خانوادهاش قرار دارند، البته اگر بتوان مردهها را نجات داد. ولی برای جالان کندث فقط زنده برگشتن با کلید لوکی اهمیت دارد. کلید لوکی میتواند هر قفل و هر دری را باز کند و نیز ممکن است کلید خوشبختی جالان در بیرون از جهنم، در جهان زندگان باشد. جالان نقشه دارد به سه «شینی» بازگردد که هسته اصلی زندگی عاطل و باطل و بیبند و بارش بودهاند: شراب، شهوت و شرطبندی. سرنوشت ولی نقشههای دیگری دارد، نقشههایی بزرگتر. چرخ اشایم از همیشه سریعتر میچرخد و در صورتی که متوقف نشود، جهان را از هم میشکافد. وقتی پایان همه چیز نزدیک است و جایی برای فرار وجود ندارد، حتی بدترین بزدل هم باید جوابهای تازهای پیدا کند. جالان و اسنوری با خاطراتی زیاد مواجه میشوند، از ارتش مردههای شاه مردگان گرفته تا آینههای پر تعداد بانوی آبی، ولی در آخر، چه سریع و چه کند، چرخ اشایم همواره تو را دوباره به سمت خود میکشاند. در آخر یا پیروز میشوی یا میمیری.