مجموعه داستان ایرانی

درساژ اندوه

دوتایی با بابا برام قلاب گرفتید که از آن دیوار لعنتی افتخار بروم بالا و حالا با مخ از نوکش پرتم کنید پایین؟ که دستم و همه وجودم بوی تعفن بگیرد و با هیچ ترنج بویا و عطر و عنبری بویش نرود؟ چهارمین رمان مهدیه مطهر نگاهی متفاوت به بازماندگان جنگ دارد و اشاره نویسنده به بخش‌هایی از شاهنامه که با سرنوشت شخصیت‌های داستانش گره خورده، فضای تازه‌ا را خلق کرده است.

افق
9786003534643
۱۱۲ صفحه
۵ مشاهده
۰ نقل قول
دیگر رمان‌های مهدیه مطهر
سمفونی ناکوک رنگ‌ها
سمفونی ناکوک رنگ‌ها سیما موهای کوتاهش را آرام از توی صورت کنار می‌زند. به تابلو زرد رنگ نگاه می‌کند. برف پاک‌کن افتاده به جان باران، قطره‌ها را پرت می‌کند به این‌طرف، آن‌طرف. تند، تندتر. راهنمای چپ را می‌زند. توی آینه نگاه می‌کند. این وقت سال و آن‌هم توی این سگ‌لرز، خر چرخ نمی‌زند توی این شهر، چه برسد به آن‌که عدل بخواهد بپیچد توی ...
حرفه خراب‌کار
حرفه خراب‌کار قتل‌های عجیبی رخ داده‌اند و کارآگاه، دستیار و سایه (مسئول آزمایش‌گاه پلیس) فارغ از روابط پیچیده‌ای که با هم دارند، باید قاتل‌ها را پیدا کنند. رمان حرفه: خراب‌کار جلوه‌هایی از خشونت در زندگی روزمره را با زبانی طنز و در قالب داستانی پلیسی به تصویر می‌کشد. کارآگاه پیچ صدای ضبط را می‌پیچاند. صدا بالا می‌رود: «باریکلا کوهن! خوب است. تا ...
مشاهده تمام رمان های مهدیه مطهر
مجموعه‌ها