خانم بزی به خانه گرگ سیاه که رسید، ایستاد و با شاخهایش محکم به در زد. گرومپ! گرومپ! گرومپ! صدای سهتا بچه از پشت در بلند شد: «کی در میزند؟» «منم... منم مادرتان...» ...