اگر میتوانستید از بین کسانی که زندگیتان در بودن کنار آنها خلاصه میشود پنج نفر را انتخاب کنید، چه کسانی را انتخاب میکردید؟ اگر آخرین چیزی که برایتان باقی میماند، مرور خاطرات آنها بود، برای ادامه زندگی چه میکردید؟ موریس، کشاورز هشتاد و چهار ساله ایرلندی، یکشنبه شبی در یک هتل، اتاقی را به تنهایی کرایه کرده و در این سن هیچچیز و هیچکسی برایش باقی نمانده، جز خاطراتش! خاطرات کسانی که زمانی جزء نزدیکترین عزیزانش بودهاند و حالا او به تنهایی در حال دست و پا زدن در مرداب خاطرات روزهاییست که با آنها گذرانده. همزمان که این خاطرات را برای ما میگوید، هیچکس نمیداند که در پایان این شب غمبار چه اتفاقی روی خواهد داد...