ادبیات نوجوان

کلر بودن آسان نیست

(Falling over sideways)

قلبم داشت از جا کنده می‌شد. کف دست‌هایم خیس عرق شده بود. خیلی مسخره بود! از اینکه کنار پدر خودم بنشینم می‌ترسیدم. همان ترفند تئاتری سه نفس عمیق را انجام دادم. بعد، با هر دو دستم موهایم را عقب زدم و کش سرم را محکم بستم. آخر سر هم کنترل را از دستش درآوردم و صدای تلویزیون را قطع کردم. و چون انگشت‌هایش شل و ول بود، کنترل خیلی راحت از دستش خارج شد. گفتم:«چطوری بابا؟ این مدت کلی اتفاق‌های عجیب و غریب برام افتاده، تا حالا چیزی از خوان کابریو شنیده‌ای؟»

9786004627535
۲۱۲ صفحه
۶ مشاهده
۰ نقل قول