ایدا همراه پدرش لرد گات، یک عالمه خدمتکار و حداقل شش هفت تا شبح در عمارت غمکده مخوف زندگی میکند. اینبار همه در تدارک جشن ماه بدر و مسابقه بزرگ شیرینیپزی غمکده مخوفاند. آشپزهای مشهور برای شرکت در این رویداد بزرگ دارند به عمارت میآیند و ملترورس شکاربان، مثل همیشه، سرگرم کارهای مشکوک خودش است. توی این همه برو بیا ندیمه مردمگریز ایدا، مریلبون، هم رازی غافلگیرکننده دارد. از قرار معلوم، همه تولد ایدا را هم فراموش کردهاند!