شب سال نو بود و سرمای هوا پوست را سوراخ میکرد. برف و یخ مثل فرشی سفید که هنوز کسی پا روی آن نگذاشته، همه جا را پوشانده بود. هیچکس در خیابان نبود. همه در خانههایشان بودند و با شادمانی خود را برای جشن سال نو آماده میکردند... افسانهها و قصههای عامیانه، یکی از شکلهای ادبیات شفاهی است که نسل به نسل و سینه در سینه به مردم انتقال یافته است. افسانهها و قصههایی که گنجینههایی غنی از انتقال باورها، اعتقادات، آداب و رسوم اقوام جهان را بازگو میکنند و همچون آیینهای شفاف، چگونگی زندگی آنان را نمایان میکنند. کتاب «60 افسانه خواندنی ایرانی»، مجموعهای است از افسانههای ایرانی. افسانههایی که کودکان و نوجوانان را گاهی میخندانند و هم گاهی غمگین میکنند و در حالی که آنان را سرگرم میکنند، به اندیشه و تامل وامیدارند.