بولسواف، درهمشکسته از مرگ همسرش، در کلبه جنگلی متروک خود روزگار میگذراند که استاش، برادر کوچکترش، از راه میرسد. میرسد که در خانه او بماند تا بمیرد. یکی رودرروی مرگ است و دیگری زخمخورده مرگ؛ تا مگر عشق در هیئت مالینا ملال هر دو را برآشوبد و، هر چند دیر شاید، به آنها راه و رسم زندگی بیاموزد.