هر وقت از چیزی دلخور می‌شد، این قیافه را به خودش می‌گرفت. انگار مثل شرقی‌ها نقاب به چهره می‌زد، در ظاهر بی‌آزار و بی‌نقص به نظر می‌رسید ولی در عین حال نمی‌شد چیزی از چهره‌اش خواند