نور دیده کجایی؟ از کجا باور کنم تویی تا سلامت کنم. همه جا را گشتم. سراغ تو را از مردهها و زندهها گرفتم. از رود کارون و خاک زمین و برگهای درخت و گل سرخ و شقایق پرسیدیم. همه ی گلهای باغ از تو خاطره داشتند و همه تو را صدا میزدند حتی مترسک باغ حیاط که لباسهای تو را میپوشید از فراق تو مُرد. به خدا میسپارمت تا همیشه زنده باشی.