من در طول دوران رشد و همراه با شکلگیری اندیشههایم ایمان آورده بودم که پیشرفت کُندِ سالهای پس از جنگ، سکونی که جهان در آن اسیر شده، فقر و تنگدستی انسانها و خشم و غضب پنهانی که روح جامعه را تسخیر کرده، همگی به مثابهٔ شیرهای آبی هستند نمایانگر دلزدگی و افسردگی مردمان که جراحت و چرکِ نهفته در دیوارهای شهر از لولههایشان به بیرون تراوش میکند.