آخرین فعالیت‌ها


  • کیمیاگر
    ستاره داد
  • ملت عشق
    از ملت عشق :

    سنگی را اگر به رودخانه‌ای بیندازی، چندان تاثیری ندارد. سطح آب اندکی می‌شکافد و کمی موج بر می‌دارد. صدای نامحسوس «تاپ» می‌آید، اما همین صدا هم در هیاهوی آب و موج هایش گم می‌شود. همین و بس. اما اگر همان سنگ را به برکه‌ای بیندازی… تاثیرش بسیار ماندگارتر و عمیق‌تر است. همان سنگ، همان سنگ کوچک، آب‌های راکد را به تلاطم در می‌آورد. در جایی که سنگ به سطح آب ... (...)

  • ملت عشق
    ستاره داد
  • کیمیاگر
    از کیمیاگر :

    جوان سرگشته ای از پیرمرد پرسید: ((بزرگترین نیرنگ دنیا چیست؟) ) پیرمرد گفت: آن است که اختیار زندگیمان از دستمان خارج شده و از آن پس سرنوشت حاکم بر زندگی شود. . (...)

  • کیمیاگر
    از کیمیاگر :

    چرا ما باید به قلبمان گوش دهیم؟ - برای اینکه هرجایی که او باشد، گنج تو، همانجا خواهد بود. (...)

  • کیمیاگر
    از کیمیاگر :

    جوان پرسید: چرا کیمیاگران اصرار دارند که همه چیز را پیچیده کنند. مرد انگلیسی گفت: برای اینکه فقط کسانی آنها را درک میکنند که مسئولیت پذیر باشند. تصور کن که همه مردم دنیا بتوانند روزی سُرب را به طلا تبدیل کنند. دیگر طلا ارزشی نخواهد داشت. (...)

  • کیمیاگر
    از کیمیاگر :

    این همان اصلی است که تمام دنیا را تکان داده و به حرکت در می‌آورد، در کیمیاگری به آن روح دنیا میگویند. هنگامی که شما از ته قلبتان خواهان چیزی می‌شوید به روح دنیا نزدیکتر شده اید، و آن همیشه یک نیروی مثبت است. (...)

  • کوری
    از کوری :

    دختری که عینک تیره داشت گفت: ترس آدم را کور میکند، حرف راست‌تر از این نشنیده ام، ما همان لحظه ای که کور شدیم، کور بودیم، ترس مارا کور کرده و همین ترس ما را کور نگه می‌دارد. … پیرمرد با چشم بند سیاه پرسید: چند تا کور لازم است تا کوری همگانی تکمیل شود؟ هیچکس نمیتوانست جواب درستی بدهد. (...)

  • بوف کور
    ستاره داد
  • کوری
    ستاره داد