آخرین فعالیتها
-
برای کرکس نوشت :
میان محوطهی بتونی و پرت کارخانهی خودروسازی کرکس، موتور ماشین شاسیبلندی به غرش درآمد، ماشین از جا کنده شد و بهسرعت محوطه را ترک کرد. در آسمان باز شده بود و باران سیلآسا میبارید، طوریکه زمین حسابی خیس و سُر شده بود، اما راننده عین خیالش نبود. پایش را گذاشته بود روی گاز، توی محوطهی بیدروپیکر کارخانه میتاخت و نالهی لاستیکهای خیس ماشین را که به زمین میسایید درآورده بود. وقتی بالاخره ترمز کرد، نالهها به جیغی بلند تبدیل شدند و ماشین از حرکت ایستاد. درهای ماشین از دوطرف باز شد و مأمور… این کتاب جلد دیگر ندارد