جان اسکالزی

تمام موجودات غریزه بقا دارند. به ترس شباهت داره،ولی یکسان نیستند. ترس علاقه به فرار از مرگ یا درد نیست. ترس ریشه در آگاهی از این نکته داره که چیزی که تو به عنوان خویشتن تعریف میکنی به پایان وجودش برسه. ترس مسئله اگزیستانسیاله. تیپ اشباح (جنگ پیرمرد 2) جان اسکالزی
قسم نامه اسلحه تکاوری یه جاییش میگه: این اسلحه من است. مثل این کم نیست،اما این یکی مال من است. اسلحه من بهترین دوستم است. زندگی‌ام است. باید در استفاده از آن مسلط شون؛چنان‌که دوست دارم بر زندگی‌ام مسلط باشم. اسلحه من،بدون من،بی‌فایده است. بدون اسلحه‌ام،من بی‌فایده‌ام. باید اسلحه‌ام درست شلیک کنم. باید دشمنم که میخواهد مرا بکشد صاف‌تر شلیک کنم. باید به او شلیک کنم،قبل از آن‌که به من شلیک کند. شلیک هم خواهم کرد. جنگ پیرمرد جان اسکالزی
اما من به شمل می‌گویم که دشمنان خود را محبت نمایید و برای لعن کنندگان خود برکت طلبید و به آنانی که از شما نفرت کنند،احسان کنید و به هرکه به شما فحش دهد و جفا رساند،دعای خیر کنید. تا پدر خود را که در آسمان است پسران شوید،زیرا که آفتاب خود را بر بدان و نیکان طالع میسازد و باران بر عادلان و ظالمان می‌باراند. جنگ پیرمرد جان اسکالزی