زندگی آنقدر زیباست که حتی مرگ هم نیاز دارد پیش از تحقق، پا به زندگی بگذارد. دن کاسمورو ماشادو د آسیس
بریدههایی از رمان دن کاسمورو
نوشته ماشادو د آسیس
زیر قول خود زدن همیشه در حکم خیانت است، اما برای کسی که از خدا بیشتر میترسد، گاهگداری دروغ گفتن مسئلهای نیست، البته تا انجا که روح خودش را به برزخ نیندازد. مبادا برزخ را با دوزخ اشتباه بگیرید، چون دوزخ برشکستگی ابدی است. برزخ یک جور بنگاه کارگشایی است که در مقابل تمام فضائل پول وام میدهد، وام کوتاهمدت با بهره بالا. اما مهلت وام را میشود تمدید کرد، تا روزی برسد که یکی دو فضیلت میانمایه، تمام گناهان آدم را، از کوچک و بزرگ، تسویه کنند. دن کاسمورو ماشادو د آسیس
چرا باید درست نیم ساعت پیش بمیرد؟ برای مردن هر زمانی مناسب است؛ آدم میتواند درست و حسابی ساعت شش یا هفت بعدازظهر بمیرد. دن کاسمورو ماشادو د آسیس
یکی از خطاهای خلقت این است که فقط دست و دندان را سلااح تهاجمی آدم کرده و پا را وسیلهای برای فرار یا دفاع. برای اولی، همان چشم کافیست، یک حرکت ناچیز چشم دشمن یا رقیب را درجا خشک میکند یا به خاک میاندازد، در یک آن انتقام میگیرد و درعین حالی این امتیاز را دارد که برای اغفال عدالت، همین چشمهای خیرهکش یکباره سرشار از ترحم میشود، و بلافاصله برای قربانی اشک میریزد. دن کاسمورو ماشادو د آسیس
زندگی پر از بایدها و نبایدهایی است که ما هر قدر هم که مشتاق فرار از انها باشیم، رعایتشان میکنیم. دن کاسمورو ماشادو د آسیس
یکی از کارکردهای آدم این است که چشمهاش را ببندد و همینطور بسه نگه دارد تا ببیند آیا میتواند در شب کهنسالی رویایی را ادامه بدهد که در شب جوانی نیمهکاره مانده. دن کاسمورو ماشادو د آسیس
شاید حرفم تا حدودی اغراقآمیز باشد، اما ماهیت حرف آدم همین است، مخلوطی از بزرگ کردن و دستکم گرفتن هر چیز، و این دوتا همدیگر را خنثی میکنند و در نهایت چیز معتدلی بدست میآید. دن کاسمورو ماشادو د آسیس
بعضی آدمها هشتند که اشکشان در درمیآید، یا اصلا درنمیآید؛ میگویند این جور آدمها بیشتر رنج میبرند. دن کاسمورو ماشادو د آسیس
مشارکت در گناه باعث میشود آدمها با هم برابر بشوند دن کاسمورو ماشادو د آسیس
به راستی که چه نیات موزیانهای از چیزهای نیمهحقیقی مثل این، که با کلماتی معصومانه و بیغش بیان میشوند، استفاده میکنند! آم به این فکر میافتد که دروغ گفتن گاهی اوقات عملی غیرارادی مثل عرق کردن است. دن کاسمورو ماشادو د آسیس
… نوجوانها و بچهها وقتی از این کارها میکنند مسخره نمیشوند، این از امتیازات آنهاست. اشتباه یا خطر از وقتی شروع میشود که آدم جوان است، بعد، وقتی به میانسالی رسید تشدید میشود و اوجش وقت پیریست. در پانزده سالگی اینکه کلی رجزبخوانی و هیچ کاری نکنی لطف خودش را دارد. دن کاسمورو ماشادو د آسیس
حالا، اگر فقط جای دیگران خالی بود، غصهای نداشتم، آدم هرجور بتواند با جای خالی دیگران کنار میآید، اما جای خود من خالی است و این جای خالی دیگر شوخی بردار نیست. دن کاسمورو ماشادو د آسیس