novler
  • معرفی کتاب
    • مجموعه ها
    • بهترین‌ کتاب‌های جدید
    • کتاب‌های برتر این ماه
    • بهترین‌ کتاب‌های سایت
  • نقل قول‌ها
    • جدیدترین نقل‌قول‌ها
    • بهترین نقل‌قول‌ها
    • تصادفی
  • درباره ما
  • تماس با ما
  • ورود به سایت
  • ثبت نام

بریده‌هایی از رمان پرنده من

نوشته فریبا وفی

جدیدترین‌ها پربازدیدترین‌ها بهترین‌ها تصادفی
وقتی آدم به اندازه ی کافی از زندگی اش فاصله می‌گیرد تازه متوجه می‌شود چه چیزهایی دارد پرنده من فریبا وفی
۱۳۹۸/۳/۲۸ ۱۳۷۸ ۳ انتخاب شده توسط:‌zahralabbafan
راه رفتن خوب است. همیشه خوب بوده است. همیشه به درد می‌خورد. وقتی که فقیری و کرایهٔ تاکسی گران تمام می‌شود. وقتی که ثروتمندی و چربی‌های بدنت با راه رفتن آب می‌شود. اگر بخواهی فکر کنی می‌توانی راه بروی. اگر بخواهی از فکر خالی بشوی باز هم باید راه بروی. برای احساس کردن زندگی در شلوغی خیابان‌ها باید راه بروی و برای از یاد بردن آزار و بی مهری مردم باز هم باید راه بروی. وقتی جوانی. وقتی پیری. وقتی هنوز بچه ای. هر توقف یعنی یک چیز خوشمزه. و برای توقف بعدی باید راه رفت پرنده من فریبا وفی
۱۳۹۸/۳/۲۸ ۱۴۵۳ ۴ انتخاب شده توسط:‌zahralabbafan