اعتماد «داشتن».
آدم هیچ وقت اعتماد «نداره».
اعتماد مالکیت پذیر نیست. میتونه در اختیار کسی قرار بگیره.
آدم اعتماد «می کنه» خرده جنایتهای زناشوهری اریک امانوئل اشمیت
بریدههایی از رمان خرده جنایتهای زناشوهری
نوشته اریک امانوئل اشمیت
طنز بهانه ایه برای بیان حقیقت. خرده جنایتهای زناشوهری اریک امانوئل اشمیت
یک زن وقتی به سنش پی میبره که متوجه میشه زنهای جوونتر از اون هم وجود دارند. خرده جنایتهای زناشوهری اریک امانوئل اشمیت
تو 20 سالگی میشه به سن و سال اعتنا نکرد، ولی بعد از 40 سالگی دیگه نمیشه تو رویا زندگی کرد. خرده جنایتهای زناشوهری اریک امانوئل اشمیت
عقل در این نیست که جلو احساسو بگیری، بلکه در اینه که همه چیزو احساس کنی هرطور که باشه. خرده جنایتهای زناشوهری اریک امانوئل اشمیت
لیزا: تو هیچ وقت مایوس نمیشی؟ ژیل: چرا.
لیزا: اون وقت چه کار میکنی؟ ژیل: به تو نگاه میکنم و از خودم سوال میکنم که علی رغم تردیدها، سوءظن ها، خستگی ها، آیا دلم میخواد این زنو از دست بدم؟ و جوابشو پیدا میکنم. همیشه یکیه. با این جواب امید و شجاعتم هم بر میگرده. خرده جنایتهای زناشوهری اریک امانوئل اشمیت