I grew up loving books by Laura Ingalls Wilder, Lois Lenski, L.M. Montgomery, Madeline L'Engle, K.M. Peyton, Noel Streatfield, Mary Norton, and Sydney Taylor. Patricia MacLachlan and Jane Yolen helped me start writing.
As a child I always imagined how wonderful it would be to wake up to a pony in the back yard, but the way the farm I live on now sits it makes better sense for the pastures to be in the front of the house. So I look out my office windows on Gully and Sarah, Pal and Mickey, Syd and Silver, and my son's red pony Hot Wheels. We have utility cats and not enough dogs.
I have no idea what inspires my stories. They aren't inspired, they're written: it's work. If you ask me this question in public I'll give you some sort of answer, but it won't be the truth. The truth is, I have no idea.
اگر پایم این شکلی بود شاید مام سرم فریاد نمیکشید. جراحی اثر کرده بود. دیگر پاچنبری نبودم. پاهایم تار شدند، بعد واضح شدند، بعد دوباره تار شدند. قلمبه قلمبه اشک از چشم هایم میر یخت. شانه هایم شروع به لرزیدن کرد و نزدیک بود کله پا شوم. ولی سوزان بازو هایش را اداخت دورم. همان طوری بغلم کرد که آن روز صبح توی لندن بغلم کرده بود. صبحی که بعد از بمباران پیدایمان کرده بود. زنده. یواش تو گوشم گفت: «تو رو نمیدونم ولی من دارم به این بغل کردنا عادت میکنم.» خنده ام گرفت، با اینکه داشتم اشک میریختم. ایستادم و گریه کردم و ایستادم و گریه کردم و ایستادم و ایستادم و ایستادم.
جنگی که بالاخره نجاتم داد
کیمبرلی بروبیکر بردلی
نویسنده :
کیمبرلی بروبیکر بردلی
ناشر :
پرتقال
۴ از ۵
|
۳ | ۱ |