نفرت، ژرفنگر است. اگر بگذارید نفرت شکل بگیرد، در مسیرش به درون همه چیز را میخورد و هستیتان را مصرف خواهد کرد و اندیشه را عمق میبخشد. نفرت کور نیست بلکه هوشیاری را افزایش میدهد، راه انسان را باز میکند، منجر به بلوغ او میگردد تا بر هستیاش متمرکز شود طوری که بتواند به ادراکی از خویشتن برسد. عشق نیز چشمی است شفاف، نه نابینا، عشق حقیقی گمراهکننده نیست. مانند نفرت سرچشمهای بنیادی است. ولی عشق به سختی به دست میآید. نفرت اما اندوخته فراوانی دارد و از قرار معلوم شما هستیتان را در انتظار این هیجان بینظیر به خطر یماندازید. بنابراین باید به نفرت که به وفور موجود است اعتماد کنید و اگر امید دارید در هر صورت به روشنی دست یابید، با دل و جان آن را غنیمت بشمارید.