۷ رمان
داوود امیریان،نویسنده معاصر. وی تاکنون بیش از 26 عنوان کتاب منتشر کرده و جوایز متعددی کسب نموده است. وی در حال حاضر در چند حوزه خاطره نویسى، ادبیات کودک و نوجوان، رمان ، طنز ، زندگینامه داستانى شهدا و فیلمنامه نویسى قلم مى زند. وی به سال ۱۳۴۹ در کرمان متولد شد. امیریان از سال ۶۹ نویسندگی اش را با نوشتن خاطراتش از جبهه آغاز کرد . از جمله فیلم هایى که نوشته و به مرحله تولید رسیده و به ...
فرزندان ایرانیم (مجموع طنز)
...حالا شلوغی و سر و صدا را ول کن و داد و هوار بلندگوها را بچسب. انگار کویتیپور و آهنگران با همدیگر مسابقه رو کم کنی گذاشته بودند. از یک بلندگو صدای کویتیپور با آن لهجه جنوبیاش میامد که: سپاه محمد میآید، میآید و آهنگران از بلندگوی دیگر میخواند که: ای لشکر صاحب زمان آماده باش، آماده باش. جمعیت را ...
خداحافظ کرخه
ـ برادر! برادر! بلند شو، نمازت قضا میشهآ!
از خواب پریدم. امدادگری بالای سرم مرا صدا میکرد. پرسیدم:‹‹ اینجا کجاست؟››
ـ اینجا سنگر بهداریه. دیشب که خوابت برد، دیدم خستهای بیدارت نکردم. اما حالا نمازت داره قضا میشه.
کودکستان آقا مرسل
رزمندگان گردان بلال در دستهها و گروهانهای مختلف با نظم و ترتیب میدویدند. دستها روی سینه و گامها به اندازه برداشته میشد. خورشید کمکم از پس کوههای مشرق در حال طلوع بود و نور درخشان و طلاییاش مثل نیزههای درخشان در آسمان رها میشد. پرندگان سحرخیز پرصدا در آسمان قیقاج میرفتند. بوی خوش گل و سبزه در تپههای سرسبز و ...
کودکستان آقا مرسل
رزمندگان گردان بلال در دستهها و گروهانهای مختلف با نظم و ترتیب میدویدند. دستها روی سینه و گامها به اندازه برداشته میشد. خورشید کمکم از پس کوههای مشرق در حال طلوع بود و نور درخشان و طلاییاش مثل نیزههای درخشان در آسمان رها میشد. پرندگان سحرخیز پرصدا در آسمان قیقاج میرفتند. بوی خوش گل و سبزه در تپههای سرسبز و ...