۳۹ رمان
آنتونی هورویتس (به انگلیسی: Anthony Horowitz) (زاده ۵ آوریل ۱۹۵۶) نویسندهٔ انگلیسی گونهٔ وحشت و خیالپردازی است. او بیشتر به نوشتن رمانهای کودکان میپردازد.
شاید بتوان گفت زندگی آنتونی هوروویتس از داستانهای چارلز دیکنز یا برادران گریم برگرفته شدهاست. در سال ۱۹۵۶، هوروویتس در خانوادهای یهودی در استنمور، میدلسکس انگلستان بهدنیا آمد. پدرش بازرگان ثروتمندی بود که برای نخستوزیر هارولد ویلسون کار میکرد. او با دانستن اینکه ممکن است ورشکسته شود، حسابهای بانکیاش را با نامی مستعار، به بانک دیگری انتقال ...
طلوع شب (نگهبانان دروازه)
اسکات و جیمی تیلور، دوقلوهای چهارده ساله، نمیدانند که هستند و از کجا آمدهاند، اما همیشه میدانستند که قدرتی خارقالعاده دارند. وقتی شرکت نایسرایس اسکات را دزدید و جیمی را به قتل متهم کرد، فهمیدند که اگر میخواهند زنده بمانند، باید از قدرتشان استفاده کنند.اما در این میان جیمی به هزاران سال قبل برگشت و رو در رو با نیروهای ...
جزیره اسکلتی
آلکس رایدر، چهارده ساله، جاسوس همیشه ناراضی... درگیر خطرناکترین جدال خود شده است.
ژنرال روسی “زاروف“ در یک جزیره شخصی نزدیک کوبا، سرگرم برنامهریزی انفجاری برای بازسازی تاریخ است.
اما آلکس، یکه و تنها، فقط با بهرهگیری از ابزاری ابتکاری، باید او را در آخرین لحظات پیش از نابودی جهان، فریب دهد.
عقرب
آلکس رایدر، چهارده ساله، جاسوس همیشه ناراضی درگیر خطرناکترین جدال خود شده است، ژنرال روسی زاروف در یک جزیره شخصی نزدیک کوبا، سرگرم برنامهریزی انفجاری برای بازسازی تاریخ است. اما آلکس یکه و تنها فقط با بهرهگیری از ابزاری ابتکاری باید او را در آخرین لحظات پیش از نابودی جهان فریب دهد.
سر مار
اسکورپیا برگشته، و خطرناکتر از همیشه، با دستههای جنایتکار در جنوب شرقی آسیا همکاری میکند، گروههای شناخته شدهای مانند سر مار که دارو، اسلحه و بدتر از همه انسان قاچاق میکنند. الکس مایل نیست علیه آنها کاری کند، اما زمانی که سرویس مخفی استرالیا از او درخواست میکند که در یکی از دستهها نفوذ کند، تنها به یک دلیل میپذیرد: ...
دروازه کلاغ (ماجراهای الکس رایدر)
مت فریمن همیشه میدانست با بقیه فرق دارد.
با رویاها شروع شد.
بعد نوبت به قتلها رسید.
پلیس بعد از بازداشت مت فریمن او را به مزرعهای در یور کشایر فرستاد تا تحت سرپرستی یک خانم مسن قرار بگیرد. طولی نکشید که مت حس کرد سرپرست او یک آدم عادی نیست: بقیه مردم دهکده هم عادی نبودند.
بعد مت از وجود پیشینیان با خبر ...