کتاب حاضر یکی از معروفترین کتابهای خانم کریستی است که بدون حضور کارآگاهش، هرکول پوآرو خواننده را محصور خود میکند. شاید آگاتا کریستی میخواهد به خوانندگان یادآوری کند که عنوان ملکه جنایت تا ابد از آن اوست.
۱۱۳ رمان
بانو آگاتا کریستی، نویسنده انگلیسی داستانهای جنایی و ادبیات کارآگاهی بود. او با نام مستعار ماری وستماکوت (به انگلیسی: Mary Westmacott) داستانهای عاشقانه و رومانتیک نیز نوشتهاست، ولی شهرت اصلی او بخاطر ۶۶ رمان جنایی اوست. داستانهای آگاتا کریستی، بخصوص آن دسته که در باره ماجراهای کارآگاه هرکول پوآرو و یا خانم مارپل هستند، نه تنها لقب «ملکه جنایت» را برای او به ارمغان آوردند بلکه وی را بهعنوان یکی از مهمترین و مبتکرترین نویسندگانی که در راه توسعه و ...
قتلهای الفبایی
داستان قتلهای سریالی است که ماموران پلیس هنوز نتوانستهاند قاتل را پیدا کنند و معما سربسته مانده است. ناگزیر دست به دامان گاراگاه مشهور و قهرمان داستان هرکول پوآرو میشوند و او که پی به ناتوانی پلیس برده بود از مدت ها قبل خود در پی حل این معما بود اما او هم از حل معما ناتوان است تا اینکه...
آخرین جلسه احضار ارواح
برای تصمیمگیری فقط یک ثانیه فرصت داشت... در مقابل دیدگان وحشتزده افرادی که در سمت دیگر سکوی قطار بودند. فاصله زمان زیادی بین افتادن پسرو پریدن مردی بعد از او و بعد هم ظاهر شدن قطاری که با شتاب از پیچ تونل میپیچید و قدرت کافی نداشت به موقع توقف کند. وجود نداشت.
حماقت گرینشاو (ماجراهای دوشیزه مارپل)
آلیسا در حالی که به عروسک زل زده بود گفت: درست است که جان ندارد، اما به نظر میرسد جان دارد، اینطور نیست؟
خانم گروز در حالی که با دستمال گردگیری دور اتاق میچرخید، گفت: این عروسک حالم را دگرگون میکند، به قدری حالم را بد میکند که اصلا دوست ندارم وارد اتاق پرو شوم.
مرکب مرگ
صدایش با فریاد بلندی اوج گرفت... و فریاد حیوانی وحشتناک دیگری هم از بلا برخاست. از جا بلند شد، برق یک چاقو به چشم خورد... جیغ هولناک در گلو خفهشدهای از جوجه خروس بلند شد... خون به داخل کاسه مسی میریخت. بلا کاسه در دست دواندوان آمد. جیغ میکشید و میگفت: خون... خون... خون! تایرزا یکباره دستکش را از داخل ...
قتل در خانه کشیشی (مجموعه داستانهای آگاتا کریستی)
اسم من لئونارد کلمنته و کشیش روستای کوچکی به اسم سنت مری مید هستم.
این کلنل پروثرو چه پیرمرد عقبموندهایه!
واقعا! هیچکس ازش خوشش نمیاد!
دنیس، گریزلدا، این چه طرز حرف زدنه؟!
ببخشید عمو جان!
...