رمان خارجی

پروانه آهنین

جیمز کامرون مردی بود که معلوم بود زمانی انسان خوش‌تیپی بوده و چهره‌اش آشکار می‌کرد که گناهان بسیاری را مرتکب شده است. او به نظر می‌رسید در سن 50 و چند سالگی زندگی‌اش به سر می‌برد ولی در واقع 30 ساله بود و مدیر یکی از خانه‌های شبانه‌روزی بود که به بانک‌دار شهر سین مک آلیستر تعلق داشت. در خلال این 5 سال اخیر جیمز کامرون و همسرش پگی وظایف خود را تقسیم کرده بودند: پگی به کار نظافت و آشپزی برای 24 نفری که ساکن شبانه‌روزی بودند مشغول بود و جیمز می‌خوارگی می‌کرد.

کوشش
9789646326132
۱۳۸۹
۴۲۴ صفحه
۳۳۹۶ مشاهده
۰ نقل قول
سیدنی شلدون
صفحه نویسنده سیدنی شلدون
۱۷ رمان سیدنی شلدون رمان‌نویس معروف آمریکایی بود. شلدون پیش از روی‌آوردن به رمان‌نویسی، فیلمنامه‌ها و نمایشنامه‌هایی نوشت که او را برنده جایزه‌هایی همچون اسکار بهترین فیلمنامه‌نویسی و جایزه نمایشنامه‌نویسی تونی کردند. او در رمان‌نویسی بسیار موفق بود و در مدتی کوتاه تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین و معروف‌ترین نویسندگان داستان‌های مردم‌پسند جهان شد. او افزون بر انتشار بیش از ۳۰ فیلمنامه، ۲۵۰ فیلمنامه تلویزیونی، ۱۰ نمایشنامه و ۱۸ رمان نوشت. آثار شلدون در بیشتر کشورهای دنیا منتشر شده و عنوان نویسنده‌ای را ...
دیگر رمان‌های سیدنی شلدون
استاد بازی
استاد بازی مارگارت بی‌حرکت ایستاده بود، قادر نبود معنای واقعه مهیبی را که اتفاق می‌افتاد بفهمد. یان او را به خاطر کاری که پدرش انجام داده بود سرزنش می‌کرد که او بخشی از یک حادثه شوم است. جیمی مک گریگور کی بود؟ کی...؟
سفیر کبیر
سفیر کبیر در جنگلی پوشیده از درختان انبوه در 200 مایلی هلسینکی و در نزدیکی مرز کشور شوروی، جلسه محرمانه‌ای در درون کلبه‌ای چوبی تشکیل شده بود. اعضا شرکت کننده در جلسه، با گذرنامه‌های جعلی از 8 کشور مختلف آمده بودند. آن‌ها به تدریج و با فاصله زمانی معین وارد شده و یک یک توسط محافظین ویژه به کلبه هدایت شده بودند. ...
رویاهایت را به من بگو
رویاهایت را به من بگو 1 شخص او را تعقیب می کرد.... او مطالبی درباره ارواح سرگردان مطالعه کرده بود، اما آن‌ها متعلق به جهانی متفاوت و خشن بودند. او نمی‌دانست این تعقیب‌کنندگان چه کسانی هستند که می‌خواستند او را اذیت کنند. او سعی می‌کرد با تمام نیرویش دچار وحشت نشود، اما خواب‌هایش در شب‌های اخیر همراه با کابوس‌های غیر قابل تحمل بود، و صبح هر ...
خاطرات نیمه شب
خاطرات نیمه شب او هر شب با 1 جیغ از 1 رویای همیشگی بیدار می‌شد و خود را در وسط 1 دریای متلاطم که دست‌خوش طوفانی وحشتناک شده باشد حس می‌کرد در حالی که 1 زن و مرد سر او را در آبی به مانند یخ فشار می‌دادند تا او را خفه کنند.
اگر فردا بیاید
اگر فردا بیاید او با احتیاط به مسافرانی که به قطار سوار می‌شدند، نگاه می‌کرد. هنوز هیچ نشانه خطری دیده نمی‌شد. شانه‌های او در حالتی عصبی فشرده می‌شد و به خود اطمینان می‌داد که هیچ‌کس به این زودی به موضوع پی نخواهد برد. حتی اگر ماجرا برملا شده باشد...
مشاهده تمام رمان های سیدنی شلدون
مجموعه‌ها