رمان خارجی

ترس از تاریکی

(Are you afraid of the dark)

روبین استاین مرد ریزنقش و چالاکی بود که قوه تخیل عجیبی داشت و بسیار سریع‌الانتقال بود. هیچ‌گاه در دادگاه‌های مختلف حالت یکسانی به خود نمی‌گرفت. ظاهرسازی جزو ابزار کارش بود و کاملا در این کار مهارت داشت. با غریزه‌ای حیوانی دنبال یافتن نقاط ضعف حریفانش بود. گاهی اوقات تصور می‌کرد شیری است که به آرامی به طعمه‌اش نزدیک می‌شود و می‌خواهد روی آن بپرد...

کوشش
9789646326125
۱۳۸۸
۴۰۸ صفحه
۱۷۶۵ مشاهده
۰ نقل قول
سیدنی شلدون
صفحه نویسنده سیدنی شلدون
۱۷ رمان سیدنی شلدون رمان‌نویس معروف آمریکایی بود. شلدون پیش از روی‌آوردن به رمان‌نویسی، فیلمنامه‌ها و نمایشنامه‌هایی نوشت که او را برنده جایزه‌هایی همچون اسکار بهترین فیلمنامه‌نویسی و جایزه نمایشنامه‌نویسی تونی کردند. او در رمان‌نویسی بسیار موفق بود و در مدتی کوتاه تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین و معروف‌ترین نویسندگان داستان‌های مردم‌پسند جهان شد. او افزون بر انتشار بیش از ۳۰ فیلمنامه، ۲۵۰ فیلمنامه تلویزیونی، ۱۰ نمایشنامه و ۱۸ رمان نوشت. آثار شلدون در بیشتر کشورهای دنیا منتشر شده و عنوان نویسنده‌ای را ...
دیگر رمان‌های سیدنی شلدون
رویاهایت را به من بگو
رویاهایت را به من بگو 1 شخص او را تعقیب می کرد.... او مطالبی درباره ارواح سرگردان مطالعه کرده بود، اما آن‌ها متعلق به جهانی متفاوت و خشن بودند. او نمی‌دانست این تعقیب‌کنندگان چه کسانی هستند که می‌خواستند او را اذیت کنند. او سعی می‌کرد با تمام نیرویش دچار وحشت نشود، اما خواب‌هایش در شب‌های اخیر همراه با کابوس‌های غیر قابل تحمل بود، و صبح هر ...
اگر فردا بیاید
اگر فردا بیاید او با احتیاط به مسافرانی که به قطار سوار می‌شدند، نگاه می‌کرد. هنوز هیچ نشانه خطری دیده نمی‌شد. شانه‌های او در حالتی عصبی فشرده می‌شد و به خود اطمینان می‌داد که هیچ‌کس به این زودی به موضوع پی نخواهد برد. حتی اگر ماجرا برملا شده باشد...
پروانه آهنین
پروانه آهنین جیمز کامرون مردی بود که معلوم بود زمانی انسان خوش‌تیپی بوده و چهره‌اش آشکار می‌کرد که گناهان بسیاری را مرتکب شده است. او به نظر می‌رسید در سن 50 و چند سالگی زندگی‌اش به سر می‌برد ولی در واقع 30 ساله بود و مدیر یکی از خانه‌های شبانه‌روزی بود که به بانک‌دار شهر سین مک آلیستر تعلق داشت. در خلال ...
خاطرات نیمه شب
خاطرات نیمه شب او هر شب با 1 جیغ از 1 رویای همیشگی بیدار می‌شد و خود را در وسط 1 دریای متلاطم که دست‌خوش طوفانی وحشتناک شده باشد حس می‌کرد در حالی که 1 زن و مرد سر او را در آبی به مانند یخ فشار می‌دادند تا او را خفه کنند.
آرزوهای 1 زن
آرزوهای 1 زن او جیمی را به داخل برد و گفت:‹‹ از اینجا بعدا خوشت میاد. من همه‌جور سرگرمی واسه جوونائی مثل تو دارم. ›› جیمی با تردید به خود گفت:‹‹ نکند که این هم یکی از آنها باشد!خدا کند که نباشد.››
مشاهده تمام رمان های سیدنی شلدون
مجموعه‌ها