مجموعه داستان خارجی

18 داستان کوتاه

(20short stories)

سفر سختی بود. همه این مدت در این فکر بودم که در دنیا، هیچ‌چیز دلرباتر از یک زن جذاب نیست؛ ترس که برایم ممکن نبود حتی برای یک لحظه هم که شده، خود را از سحر و جادوی آن مخلوق افسانه‌ای که پشت به من خوابیده بود، رها کنم. میهماندار اول، بلافاصله پس از بلند شدن هواپیما، ناپدید شد و یک میهماندار دیگر به جای او آمد و با اصرار سعی داشت که او را بیدار کند و به او یک هدفون برای گوش دادن بدهد. آن‌چه را که آن خانم زیبارو به میهماندار قبلی گفته بود، به او گفتم، ولی او مصر بود که از خود او سوال کند که آیا حتی شام هم میل ندارد؟

جمهوری
9789646973954
۱۳۸۹
۳۲۲ صفحه
۴۱۹۶ مشاهده
۰ نقل قول
گابریل گارسیا مارکز
صفحه نویسنده گابریل گارسیا مارکز
۸۰ رمان گابریل خوزه گارسیا مارکِز رمان‌نویس، روزنامه‌نگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی است. او بین مردم کشورهای آمریکای لاتین با نام گابو یا گابیتو (برای تحبیب) مشهور است و پس از درگیری با رییس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتنش در مکزیک زندگی می‌کند. او در سال ۱۹۴۱ اولین نوشته‌هایش را در روزنامه‌ای به نام Juventude که مخصوص شاگردان دبیرستانی بود منتشر کرد و در سال ۱۹۴۷ به تحصیل رشتهٔ حقوق در دانشگاه بوگوتا پرداخت و همزمان با روزنامه آزادیخواه ال‌اسپکتادور ...
دیگر رمان‌های گابریل گارسیا مارکز
بازگشت پنهانی به شیلی
بازگشت پنهانی به شیلی
17 انگلیسی مسموم
17 انگلیسی مسموم گابریل گارسیا مارکز در سال 1927 در دهکده آرکاتاکا در منطقه سانتامارا در کلمبیا به دنیا آمده است. رمان‌نویس، روزنامه‌نگار، ناشر و فعال سیاسی کلمبیایی است. او بین مردم کشورهای امریکای لاتین به نام گابو مشهور است و پس از درگیری با رئیس دولت کلمبیا و تحت تعقیب قرار گرفتن به مکزیک مهاجرت کرد. مارکز در سال 1982 جایزه نوبل ...
قدیس
قدیس آنچه این اثر را از سایر آثار مارکز متمایز می‌سازد، محل وقوع حوادث و فضای داستان‌هاست. به این معنی که داستان‌های این مجموعه، بدبیاری‌های مردمان آمریکای لاتین در مکان‌هایی دور دست و در اروپا را تصویر می‌کند و نویسنده با الهام از حرفه روزنامه‌نگاری که اهمیت بسیاری برای آن قایل است با گذری از نئورئالیسم به رئالیسم جادویی، خاطرات اعجاب‌آور ...
گزارش 1 قتل از پیش اعلام‌شده
گزارش 1 قتل از پیش اعلام‌شده سانتیاگو نازار، روزی که اعلام شده بود به قتل می‌رسد، در ساعت پنج و سی دقیقه صبح، از بستر خواب برخاست و آماده شد تا به پیش‌باز اسقف که قرار بود با کشتی وارد بندر شود، برود.
سرهنگ کسی ندارد برایش نامه بنویسد
سرهنگ کسی ندارد برایش نامه بنویسد ... حالا آن پزشک جوان در پاکت محتوی روزنامه‌ها را گشوده و شروع به خواندن تیتر درشت آن کرد و سرهنگ نیز چشم از آن قفسه مربوطه برنمی‌داشت و منتظر بود ببیند که مامور پست کی مقابل آن‌ها می‌ایستد، اما پستچی این کار را نکرد، دکتر نیز خواندن روزنامه را قطع کرده و به سرهنگ و بعد به آن مامور ...
مشاهده تمام رمان های گابریل گارسیا مارکز
مجموعه‌ها